اشعار مولانا درباره عشق

آمـــدم نعـــره مــزن جامه مـــدر.
اشعار مولانا درباره عشق. بــرگ بی بــرگی نشان طوبی است. ساقی می جانان بگذر ز گران جانان. جز غـم که هزار آفرین بر غم باد.
جان میدهد از درونه آواز مرا کی کاهل راه عشق درباز مرا. جــنگ هـای خلق بهر خوبی است. جمله به ماه عاشق و ماه اسیر عشق تو.
جز عشق نبود هیچ دم ساز مرا نی اول و نی آخهر و آغاز مرا. چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید. دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت.
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما. ناله کنان ز درد تو لابه کنان که ای خدا. خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم.
داد گلزار جمالت جان شیرین خار را. در سجودافتادگان و منتظر مر بار را. اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد.
وز بهر تو از هردو جهان برخیزم. از جداییها حکایت میکند. بشنو این نی چون شکایت میکند.